بسم الله الرحمن الرحیم
یه شهری بود خیلی خیلی بزرگ اندازه ی ته استکان همه مردم دنیا توش زندگی می کردن که سه نفر بیشتر نبودن .یکیشون کور کور کور بود اما دور دور دور را هم خوب می دید . یکیشون کره کره کره بود اما صدا های خیلی کم راهم خوب میشنید . یکیشونم و عریان بود
اما لباساش اینقدر بلند بود که زیره دست و پاهاش گیر می کرد .
یه روز تصمیم گرفتند که از شهر برن بیرون . از دروازه ی شهر اومدن بیرون اونیکه کور کور کور بود اما دور راهم خوب میدید گفت یه لشگر بزرگ را دارم می بینم که داره از راه دور میاد . اونیم که کره کره کره بود و اما صداهای کم راهم خوب میشنید گفت منم صدا ی پاهای اسبهاشون و دارم می شنوم . اونیم که و عریان بود اما لباسهاش اینقدر بلند بود که زیره دست و پاهاش گیر می کرد گفت فرار کنین که الان میان هرچی که داریم ازمون می برن .
فرار کردند و رفتند رسیدن به یه روستایی . یه مرغ بریان شده ی بزرگ اونجا بود اندازه ی یه استخوان .
ازش خوردند و خوردند و خوردند تا شدند اندازه ی نی قیلون .
در زندگی نوع نگرش ما تا حد زیادی تعیین کننده شادی هامون توی زندگی هست.
یعنی یک آدم زرنگ و مثبت نگر با دقت روی نیمه ی پر لیوان می تونه حتی در بدترین
اتفاقات هم یک نقطه مثبت پیدا کنه ؛ چون در هر شکستی یه درس بزرگ و در هر
ناراحتی یک اتفاق خوب هست .
هیچ دری بسته نمی مونه!
امروزه کشفیات و اختراعات زیادی هست که یه روز آرزوی بشر بود و حالا برای
بچه ها هم خاطره هست! اگر همه ی مردم مثل خیلی ها فکر می کردند،
امروزه هیچ اختراعی انجام نشده بود ، اگه همه مردم با اولین شکست بی خیال
مبارزه می شدند هیچ کس پیروز نمی شد .
تلاش و کوشش کنیم و بدونیم هیچ چیز به جز ء تلاش و کوشش برای ما باقی
نمی مونه.
اشتباهات و خطاهای خودمون رو روی یه کاغذ بنویسیم ،
از بابت اون از خدا جون مهربون عذرخواهی کنیم ؛ که خدا این کارو خیلی دوست
داره ، از سر دشمنی نبوده .
بعد اون کاغذ رو بسوزونیم و شیفت دلیتش کنیم و بدونیم خدا اونیه که بدی های
ما رو به خوبی تبدیل می کنه.
به من چه!
این حقیقت رو قبول کنیم که اتفاقات اطرافمون یه قسمتیش هم تقصیر ما نیست.
اگه معلممون خدای نا کرده تدریس بلد نیست یا بعد چهل سال کار کردن دیگه
حوصله خودش رو هم نداره چه برسه به ما!
اگه توی یه درس خاصی ضعیف هستیم خودمون رو سرزنش نکنیم
بلکه یه راه حل منطقی براش پیدا کنیم و این ضعف رو جبران کنیم .
روزی پادشاهی ولخرج هنگام عبور از سرزمینی با دو دوست جوان ملاقات کرد .
این دو دوست بینوا که تا آن زمان با گدایی امرار معاش می کردند ، همچون دو
روی یک سکه جدانشدنی به نظر می رسیدند .
پادشاه که آن روز سرحال بود، خواست به آنها عنایتی بکند. پس به هر کدام
پیشنهاد کرد آرزویی کنند. ابتدا خطاب به دوست کوچیک تر گفت: به من بگو چه
می خواهی قول می دهم خواسته ات را برآورده کنم . اما باید بدانی من در قبال
هر لطفی که به تو می کنم ، دو برابر آن را به دوستت خواهم کرد ! دوست
کوچیک تر پس از کمی فکر با لبخندی به او پاسخ داد: « یک چشم مرا از حدقه
بیرون بیاور »
*حسادت اولین درس شیطان به انسان احمق است*
«آایمر عمدی»
به خاطرات تلخمون توجه کنیم و خدا را به خاطر اینکه الان زندگی شیرینی داریم
شکرگذار باشیم . فکرش رو بکنید اگر هر روز بیمار بودیم و یا هر روز امتحان ریاضی
داشتیم چی میشد ! به این فکر کنیم که اگه خدا کمک نمی کرد، اون
خاطرات پایه ی ثابت زندگی ما میشد و نمی شد از دستشون فرار کنیم . چه
اتفاقی برای ما میوفتاد .
الحمدالله رب العلمین
گنجشکی با عجله و با تمام توان به آتش نزدیک می شد و بر می گشت!
پرسیدند: چه می کنی؟
پاسخ داد: دراین نزدیکی چشمه آبی هست
و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم.
گفتند: حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است و این آب فایده ای ندارد .
گفت: شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ؛
اما آن هنگام که وجدانم می پرسد :
زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی؟
پاسخ دهم:
هر آنچه از من بر می آمد!
پس نتیجه می گیریم هر آنچه در توانمان هست کمک به دیگران را دریغ نکنیم چه کمک مادی باشد چه معنوی ، اینجوری در آخرت جوابی داریم که به خدا بدهیم .
هر آنچه در توانمان بود انجام دادیم.
یا علی مدد
با یه دست دوتا هندوانه بلند نکنیم
ظرفیت آدم ها محدود هست و برای همه کاری همیشه وقت نداریم پس حواسمون باشه اهدافمون رو به جا و مناسب ظرفیت هامون مشخص کنیم . برای رسیدن بهش برنامه ریزی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت داشته باشیم.
اگه بخواهیم موفق باشیم باید بدونیم ماه دیگه سال دیگه ، پنج سال دیگه و سی سال بعد کجای دنیا هستیم .
توی جمع نا رفیقان! و یا مجلسی که توش گناه راحت انجام میشه ، پشت سر کسی حرفی زده میشه و خلاصه به رابطمون با خدا لطمه می زنه شرکت نکنیم .
همیشه گفتن : پیشگیری بهتر از درمانه!
اگه فکر کار بد به ذهنتون نیاد یا زشتیش از نظرمون کم نشه خوب احتمال انجام دادنش خیلی کم تره.
اگر دوست داری موفق باشی اون رو به شکل یک مسیر برای خودت در نظر بگیر نه یک نقطه.
اینجوری نمره خوب نیاوردن در یک امتحان ، خراب کردن کنکور، یا هر اتفاق نا خوشایند دیگه ای در راه زندگی تو رو نه تنها ناامید نمی کنه بلکه یک تجربه خوب برات بوجود میاره.
همه چیز از خود ما شروع میشه
حواسمون باشه اگه ساعت ها و روزها توی یه ایستگاه اتوبوس بشینیم هیچ راننده ای از ما نمی پرسه کجا می خوای بری یا چرا اینجا نشستی ؟! اگه دنیا یه ایستگاه فرض بشه که بناست ما رو به موفقیت برسونه ، بدونیم راه صحیح رو باید خودمون انتخاب کنیم و برای رسیدن بهش منتظر هیچ کس نباشیم.
این روزها در خانه هایمان پنهان شده ایم
از ترس ویروسی ناشناخته ای که بشر را ترسانده؛
کوچکترین ذره ای که باچشم دیده نمی شود اما آثار نحس وجودش را احساس می کنیم.
درست شبیه ابلیس
او را نمی بینیم اما با روندی فراگیر قلب ها را تیره می کند، نفْس ها را میخراشد و دل ها را به آشوب می اندازد،
ما را در خود قرنطینه می کند که دور شویم از یکدیگر و در نهایت از خداوند!
(چه خوب به توصیه ها گوش می دهیم!)
دستهایمان را مرتب از آلودگی می زداییم!
جلوی دهانمان را می گیریم !
نزدیک افراد آلوده نمی شویم!
خانه هارا ضدعفونی می کنیم!
و
(کاش به توصیه های خداوند نیز گوش می کردیم)
از گناه دست می شستیم!
جلوی دهانمان را میگرفتیم و دروغ نمی گفتیم، تهمت نمی زدیم، غیبت نمی کردیم !
نزدیک دوستان ناباب و آلوده به گناه نمی شدیم!
دلهایمان را از ورود شیطان می بستیم و همه جا را از حضور او پاک می کردیم!
و
کشنده تر و آلوده تر از شیطان نیز مگر در عالم هستی یافت می شود!
از چه میهراسیم ! خود را درخانه محبوس کرده ایم !
ترس از چه داریم؟!
ویروسی خطرناک و فراگیر آمده!
مگر آن موقع که خداوند از وجود شیطان خبر داد و علائم خطرناک حضور او را بیان کرد ما ترسیدیم!
آزادتر خود را به او آلوده کردیم!
پیامبران و امامان را برای هدایت مان و پیروزی بر ابلیس
فرستاد ولی بی تفاوت از توصیه هایشان گذشتیم! جهان آلوده به حضور شیطانی ست که تا دنیا باقی ست او از بین نمی رود و باز نمی ترسیم آنوقت از ویروسی که طول عمرش نهایت تا چند هفته است اینگونه میهراسیم!
عجب مخلوقاتی دارد این خالق توانا!!
همه در جهان منتظر شکست کروناویروس و نجات از مرگ هستند ولی غافلند از -شیطان ویروس-
شیطان ویروسی که جوری می کشد که تا ابد در تبی سوکتر از تب های کرونا ویروس؛ افراد آلوده به خود را تا ابد خواهد سوزاند!!
خداوندا
به دلهایمان معرفتی ده که در هنگام مشکلات، تنها به تو توکل کنیم و برای شستن خود از آلودگی گناهان به ما فرصتی عطا فرما تا بتوانیم پاک و عاقبت به خیر از دنیای فانی پای در دنیایی ابدی نهیم*
الهی آمین
پیاده روی با خودمون
یکی از کارهایی که خیلی کمک می کنه پیاده روی ولو کوتاه مدت هست. فکر کنم حداقل روزی نیم ساعت وقت داریم. نیازی نیست تردمیل و این چیزا را داشته باشیم ،همین که توی کوچه، بین ساختمان ها و فضاهای مناسب پیاده روی چند دقیقه قدم بزنیم هم به سلامتی مون کمک میکنه و هم فرصتی میده برای فکر کردن.
کارهای زیادی هستند کههر کسی یه لیست بلند ازشون در ذهنش تهیه می کنه و منتظر یک فرصت مناسب هست تا انجامشون بده.
کارهایی مثل سالم تر کردن برنامه غذایی ، ورزش ، درس خوندن ، تلاش برای کاری ، شروع برای یک هدف ، برنامه های عبادی و اخلاقی و .
همیشه در مورد اینکه کار امروز رو نباید به فردا انداخت شنیدیم . دلایل زیادی می تونه برای امروز و فردا کردن ها وجود داشته باشه؛
مثلا شاید حس تنبلی به ماچیره بشه ، یا شاید اونقدر که باید برای انجامش انگیزه نداشته باشیم و یا اینکه انجامش سخت باشه .
اما شاید بشه گفت شروع هر کاری سخت ترین بخش اون هست، پس منتظر چی هستی؟ شروع کن و قدم اولت رو از همین امروز بردار .
بهتره یه لیست توی ذهنمون داشته باشیم و هر شب یا هر وقت فراغت داریم چند دقیقه به نعمت هایی که خدا بهمون داده فکر کنیم .
نعمت هایی که مثل هوا کنارمون هستند و گاهی اون ها رو نمی بینیم . نعمت پدر ، مادر، شنیدن ، دیدن ، خانواده ، خوراک ، پوشاک و دست ، پا و خلاصه هزاران هزار چیز دیگه ،
توی پرانتز بگم هرچی شکر گذار باشیم نعمت هامون و رزق و روزیمون بیشتر می شه .
"نعمه لا تشکر کسیئه لا تغفر "
وقت بسیاره!
یکی از شرط های شاد بودن اینه که بدونیم درسته که وقت زیاده ولی حقیقت اینه که اون وقت زیاد خیلی کم تر از اونیه که فکرش رو می کنیم .
خیلی ها زنگ آخر مدرسه دنیا رو که می زنن یادشون میاد که هنوز خوراکیاشون رو نخوردن! نیاز نیست بیشتر از نیاز ذخیره کنیم و حرص بخوریم .
پس موظب لحظه لحظه ی زندگیمون باشیم که چجوری استفاده کنیم ازش ، چون وقتی زنگ آخر و زدن و باید بریم اون دنیا دیگه وقت نداریم .
کارهای روزه ی زیادی داریم که هر روز آن ها را انجام می دهیم .
ساعت ها توی اتوبوس و مترو و ماشین هایمان هستیم، سر کلاس هستیم و خیلی کارهای دیگه .
تا حالا فکر کردین که می شه وسط همین کارهای روزمره هم یاد خدا باشیم و کارهای روز مرمون رو به عبادت تبدیل کنیم .
راحت ترین کار اینه که همه ی کارهامون رو به خاطر خدا انجام بدیم . تا خدا جون مهربون هم به یاد ما باشه و به اون چیزای که می خوایم ما را می روسونه .
اگر دوست داری موفق باشی آن را به شکل یک مسیر برای خود در نظر بگیر نه یک نقطه.
اینجوری نمره خوب نیاوردن در یک امتحان، خراب کردن کنکور، یا هر اتفاق ناخوشایند دیگه ای در راه زندگی تو رو نه تنها ناامید نمی کنه بلکه یک تجربه خوب برات به وجود میاره.
به خاطرات تلخمون توجه کنیم و خدارا به خاطر اینکه الان زندگی شیرینی داریم شکر گذار باشیم.
فکرش رو بکنید اگر هر روز بیمار بودیم ویا هر روز امتحان ریاضی داشتیم چی میشد. !
به این فکر کنیم که اگر خدا کمک نمیکرد اون خاطرات پایه ی ثابت زندگی ما می شود و نمی شد از دستشون فرار کنیم.
#یادداشتی از #احمد_مقیمی
✋#خلوت_با_خدا_در_خانه_ها
سالهاست که حلاوت #ماه_رجب را به #اعتکاف هایش چشیده و طی طریق نموده ایم. و در این روزها سخت دلتنگ حضور در #مسجد و جمع معتکفین هستیم.
اما چه بجاست که این روزها سلوک دیگری از عبادت و بندگی را تجربه کنیم
چهل سال است به برکت #انقلاب_اسلامی،شاهد شکل گیری، احیاء و گسترش اجتماعات متعدد دینی و مذهبی بوده و هستیم
مردم ایران نوعا" در #جمع_های_معنوی تربیت و رشد نموده اند؛
از مجالس روضه و دعاهای هفتگی مانند کمیل و ندبه و توسل گرفته تا مراسم های مختلف همچون نماز جماعت و جمعه،اعتکاف،عرفه و.
و شاید همین نعمت های فراوان باعث شده که خیلی از ماها نسبت به عبادت و سلوک شخصی و توجه به توسلات فردی غافل بوده و در #عبادت_فردی مهارت چندانی نداشته و نیاموخته باشیم.
و این روزها و در ماه نورانی رجب باید از #تهدید این #ویروس_منحوس #فرصتی دیگر برای ساختن روح و جسم مان بسازیم و به آنچه که از آن #غفلت کردیم اهتمام بورزیم؛
به همه کسانیکه برای حضور در #اعتکاف برنامه ریزی کرده بودند و یا بخاطر شرایط پیش آمده در طول ماه رجب-به ویژه ایام نورانی نیمهءاین ماه-امکان حضور مستمر در #خانه هایشان را دارند؛ پیشنهاد می گردد؛
با #نیت_خالصانه،به قصد بهره مندی بیشتر از مواهب این ماه عزیز و همچنین در راستای عمل به #توصیه_متخصصین بهداشت و سلامت کشور-برای ماندن در #خانه ها-جهت #پیشگیری از شیوع #ویروس_منحوس #کرونا؛
نکات چهارده گانه ذیل-که به تایید #بزرگان_علم_اخلاق رسیده-را مورد توجه قرار داده و در عمل به آن همت بگماریم؛
1⃣
#روزه_گرفتن در این سه روز که مستحب و سفارش شده است.
2⃣
حتی المقدور در این سه شبانه روز با #وضو باشیم.
3⃣
با صدای بلند #اذان_گفتن آقایان در وقت نماز،داخل خانه ها که یکی از عوامل دفع بیماری می باشد.
4⃣
#نماز ها را در اول وقت و حتی المقدور با امامت فرد عادلی از اعضاءخانواده به #جماعت بخوانیم.
5⃣
نمازهای نافله،به خصوص #نماز_شب را فراموش نکنیم.
6⃣
روزانه به یاد امام زمان علیه السلام و برای سلامتی همهءمومنین #صدقه داده و یا آن را کنار گذاشته و در اولین فرصت ممکن به فرد نیازمند برسانیم.
7⃣
سعی کنیم در این سه روز یک #ختم_قرآن داشته باشیم.
8⃣
هر روز پس از نماز صبح خواندن #دعای_عهد و قبل از اذان ظهر #حدیث_شریف_کساء و قبل از خواب #زیارت_عاشورا را فراموش نکنیم.
9⃣
قبل از اذان مغرب و یا در وقت ممکن #دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه را زمزمه کنیم.
1⃣0⃣
در این سه روز ضمن اطلاع از اخبار به روز و ضروری،کمی از #فضای_مجازی فاصله بگیریم.
1⃣1⃣
این فرصت را برای ارتباط بیشتر و بهتر با خانواده مغتنم شمرده و برای تحکیم بنیان #خانواده بر مدار #معنویت و #محبت تلاش کنیم.
1⃣2⃣
ضمن رعایت #توصیه_های_بهداشتی لازم در محیط #خانه،قبل و بعد از خوردن افطار و سحری یا وعده های غذایی دیگر برای کسانیکه روزه نمی گیرند؛ #مسواک_زدن را فراموش نکنیم.
1⃣3⃣
از این فرصت سه روز برای #مطالعه #کتاب های مفید و استفاده از #سخنرانی های مذهبی تلویزیون بهره مند شویم.
1⃣4⃣
از #عمل_ام_داوود در بعداز ظهر روز سوم-پانزدهم رجب-غافل نشویم.
#تذکر؛
بدیهی است اکثر موارد یاد شده، توصیه های #همیشگی و موثر در #سلوک فردی و اجتماعی ما است.
#کرونا_را_شکست_میدهیم
#ایران_و_ایمان
#مدافعان_سلامت
#اعتکاف_خانگی
نظم داشته باشیم.
این قسمت را دور از چشم مادرانمون بخونیم .
اگه اتاقمون و محیط اطرافمون منظم باشه فکر کنم یه قسمت مهم از شاد زندگی کردن را پشت سر گذاشتیم.
وقتی اطرافمون منظم باشه ناخودآگاه درونمون و ذهنمون هم منظم میشه و این نظم خیلی کمک کننده است.
الان موقع خانه تکانی پس اول اتاقمان را منظم کنیم تابعد دلمان نظم پیدا کند.
یا علی
اگر با کسی مشکلی داریم یا با اون خدایی ناکرده
ق_ه_ر_
هستیم و خلاصه حسابی دل شیطون را به دست آوردیم ؛همین امروز غرور نامرد رو فیتیله پیچ کنیم و بهش یه تلفن کوچولو بزنیم ،اون رو بخاطر خدا ببخشیم. تا خدا هم ما را ببخشه. اگه هم اون باید مارو ببخشه که بی تعارف ازش عذرخواهی کنیم. آخه بی عرضه ترین آدمهای دنیا اونایی هستند که دوستاشون رو از دست میدن.
در سبک زندگی همکلاسی نیازی به دلایل بزرگ برای شادی نیست. ما باید در همه شرایط به خودمون یادآوری کنیم شادی رو میشه در اتفاقات کوچک هم پیدا کرد. در لبخند مادر و پدر، در کمک کردن به دوستامون، در خوردن یک لیوان چای داغ با مادر بزرگ و یه عالمه کار دیگه.
#پویش_روضه_خانوادگی
با خانواده نوکر این خانواده ایم.
حیات قلب در گریه است.
و آن « قتیل العَبرات » کشته شد
تا ما بگرییم وخورشید عشق را به دیار مرده قلب هایمان دعوت کنیم
و برف ها آب شوند و فصل انجماد سپری شود" و تنها علاج از مسیر روضه می گذرد.
این روزها در هر خانه ای مشعلی برای ارتباط با امام روشن می شود اگر تا قبلا هیئت خط مقدم برای بکا بر امام بود امروز در این شرایط حساس خانه هایمان را حسینیه می کنیم و در سر سفره روضه؛ امام را می خوانیم و می خواهیم و امروز ترویج #روضه_خانوادگی دعوت بر خیمه سیدالشهداست که منزلمان پر برکت شود.
همچنان که امام صادق علیه السلام به یکى از گریه کنان امام حسین علیه السلام فرمودند: "رَحِم َاللَّهُ دَمْعَتَک"خداوند این اشک هایت را رحمت نماید. "
بیایید با پیوستن و عمل بر پویش #روضه_خانوادگی رحمت خدا را بر خانه هایمان دعوت کنیم. ان شاالله.
*عزیزان از روضه های خانوادگی منزلتان برایمان عکس بفرستین*
قبلا تصمیم گرفته بودیم کم تر حرف بزنیم ولی من فکر می کنم بهتره بیشتر حرف بزنیم .
* البته با خدا *
به زبون خودمون باهاش حرف بزنیم ، مثل اون چوپان توی مثنوی معنوی .
به قول یکی از دوستان بعضی وقت ها به خدا بگیم
به به !
به به به تو خدا که این قدر با حالی.
عاشق خودمون باشیم.
برای خودمون اهمیت قائل باشیم ، بدونیم خدا همه چیز رو برای نوع انسان خلق کرده تا ظرفیت های ما آزاد بشه .
بدونیم خیلی مهم هستیم و بدونیم که باید از تک تک لحظه های زندگی مون لذت ببریم .
بدونیم نباید روحمون با این همه ظرفیت رو محدود به لذات زودگذر مسخره کنیم .
کسی داشت راه می رفت، پایش به سکه ای خورد.
فکر کرد سکه طلاست، نور کافی هم نبود ،
کاغذی را آتش زد و گشت ببیند چی هست، دید
یک دو ریالی است.
بعد دید کاغذی که آتش زده ،
هزار تومانی بوده است.
گفت: "چی را برای چی آتش زدم!
واقعا این زندگی غالب ما انسان هاست.
ما چیزهای بزرگی را برای چیزهای بسیار کوچکی آتش می زنیم و خودمان هم خبر نداریم!"
میدونیم اون جا که حرف زدن حکم نقره را داره سکوت حکمش طلاست !.حواسمون باشه کمتر حرف بزنیم.
قبل از حرف زدن خوب فکر کنیم.
بعد از حرف ما کسی دلش نشکنه.
چون چسب زدن دلها تقریباً کار غیرممکنیه و هر کاریش بکنیم آخرش جاش میمونه.
پس سعی کنیم همیشه حرف های خوب بزنیم.
از شخصی پرسیدند: روزها و شبهایت چگونه میگذرد؟
با ناراحتی جواب داد :چه بگویم! امروز از گرسنگی مجبور شدم کوزه سفالی که یادگار ۳۰۰ ساله اجدادم بود را بفروشم
و نانی تهیه کنم .
گفت: خداوند روزی ات را ۳۰۰ سال پیش کنار گذاشته و تو اینگونه ناشکری می کنی؟!
زندگی با انتخاب های ما شکل می گیره . این ما هستیم که روش زندگی مون رو انتخاب می کنیم .
می تونیم تصمیم بگیریم عینک خوش بینی بزنیم ، زیبایی ها را ببینیم و شاد باشیم یا عینک بد بینی بزنیم ، مدام غر بزنیم و از شرایط ناراضی باشیم .
همیشه به خودتون یادآوری کنید که شادی یه انتخاب هست!
از خودمون آزمون بگیریم
بعضی وقت ها بهتره یه سر به خودمون بزنیم، موفقیت ها و خدای نا کرده شکست هامون رو با خودمون با ذکر مثال ترسیم کنیم!
دلایلش رو بررسی کنیم ببینیم کجا هستیم و چه چیزهایی باعث به وجود اومدن شکست یا پیروزی هامون شده .
از شکست ها درس بگیریم و از پیروزی ها امتحان !
هنگام برداشت محصول بود. شبی از شب ها روباهی وارد گندمزار شد و بخش کوچکی از مزرعه را لگدمال کرد و به پیرمرد کمی ضرر زد.
پیرمرد کینه روباه را به دل گرفت . بعد از چند روز روباه را به دام انداخت و تصمیم گرفت از حیوان انتقام بگیرد . مقداری پوشال را به روغن آغشته کرده، به دم روباه بست و آتش زد .
روباه شعله ور در مزرعه به این طرف و آن طرف می دوید و کشاورز بخت بر گشته هم به دنبالش در این تعقیب و گریز .
گندمزار به خاکستر تبدیل شد .
وقتی کینه به دل گرفته و در پی انتقام هستیم ، باید بدانیم آتش این انتقام ، دامن خودمان راهم خواهد گرفت! پس بهتر است ببخشیم و بگذریم
به خاطر اون موقع هایی که از کسی به جز خدا یاری خواستیم از خدا طلب مغفرت کنیم .
خدا خوشش نمیاد موقع گرفتاری در خونه ی کس دیگه ای رو بزنیم .
خدا می گه مگه من نگفتم خودم برای تو کافی هستم ، پس چرا بدون امید به من سراغ کس دیگه ای رفتی؟!
من خودم تا ته رفاقت باهاتم
نیمه پر لیوان را بخوریم!
توی دنیا هزاران چیز وجود داره که به عنوان غذا می شه خورد.
یه قسمتی از اون رو خدا ممنوع کرده که تعدادش زیاد نیست.
یه قسمتی هم خدا ممنوع نکرده ولی خداییش درست نیست بخوریم.
یه لیست از خوردنی های به درد بخور تهیه کنیم و مابقی را از برنامه غذایی مون حذف کنیم .
حتی الامکان توی حذفیامون غذاهای سوسیس و کالباسی کارخانه ای رو قرار بدیم.
پیرمردی هر روز در محله، پسرکی را با پای می دیدکه با توپ پلاستیکی فوتبال بازی می کرد.
روزی یک جفت کفش کتانی نو خرید و به پسرک گفت: بیا این کفش ها را بپوش.
پسرک کفش ها را پوشید و خوشحال رو به پیرمرد کرد و گفت: شما خدایید؟
پیرمرد لبش را گزید و گفت: نه پسر جان .
پسرک گفت: پس دوست خدایید ؛ چون من دیشب فقط به خدا گفتم کفش ندارم.
"دوست خدا بودن سخت نیست"
اگه رفتیم دکتر و منتظریم نوبتمون بشه،
دائم در و دیوار رو نگاه نکنیم.
یه کم فکر کنیم و از خدا به خاطر نعمت حیات تشکر کنیم و برای سلامتی همه بیماران دعا کنیم و یه سوره ی حمد به قصد شفا بخونیم.
دعا کردن در حق دیگران خیلی از گره های زندگی رو باز می کنه.
درباره این سایت